یکی چون تراکتور در کارست برای نان شب
یکی دیگر با چراخش صندلی شمارش دلار سوار بررخش
آن یکی را اشفته دیدم در حال دنبال کار
نشد کار شب شرمنده دستخالی باز گفت منم بیکار
فردای دیگری امد دنبال بار روز از نو نه کاری نه یاری
انچه به چشم اید گرانی و تورم سردرگمی بیزاری
یک کارمند است نان و گوجه و خیار و پنیر غذای روزانه
قانع است اگر تواند تهیه کند داند سربرج کمی گیرد سرانه
وای برحال کس که دارد دانشجو و مستاجراست
موقع ترم که رسد ازفکر اجاره شهریه کلافه است
یادتان نرود که همه مدیران درفکر حل معضلند
یک رور رقابت یک حمایت همه فک مال تحصیلند
مردم بصیر و هوشیار اماده در میان هیاهوی پست ومقان بی تقصرند
در دست بالا پایین قیمت ها اواره و کندی کنترل تثبیت اسیرند
123
1342